ژیگولوئ تلخ

اینجا رو نخونید...چون تلخه...ناگواره...ناخوشاینده..حقیقته...و ...

ژیگولوئ تلخ

اینجا رو نخونید...چون تلخه...ناگواره...ناخوشاینده..حقیقته...و ...

د ل م گ ر ف ت ه ...

سلام...

د ل م گ ر ف ت ه آ س م و ن ا ز خ و د ت م خ س ت ه ت ر م

 

فک میکردم بی معرفتیای اینجا تحملش به سختیه بی معرفتیای بیرون نباشه...یعنی بی معرفتای بیرون خیلی بد تر از اینجا باشه...

 

ولی میبینم نه...بعضی از بی معرفتیای اینجا از بیرونم بدتره و فراموش کردنشونم سخت تره...

چه دنیاییه...

امشب باز کلی هوس رفتن زده به سرمان(نه به خاطر مسئله ای که در بالا گفتما..نه اصلا..کلا رو میگم)...میخواهییم برویم همانجایی که بودیم..حالا میدانیم برویم دیگر به انجا راهمان نمیدهند...یعنی اینطوری که می گویند حضرات ما جایمان ته ته جهنم است...پس امیدی نداریم حلوا خیرات کنند ته جهنم..ولی با همه این احوالات ما دلمان بس به رفتن راضیست...کاش اینقدری جرات پیدا میکردیم که خودمان را.......کاش...

حالا شایدم خر شدیم در یک لحظه کار را یکسره نمودیم...یک لحظه اگر میشد به هیچ چجیز فک نکرد ما رفته بودیم.الانشم معطل همین هستیم...منتظر همان یک لحظه...کاش زودتر فرا برسد..بقیه غرهایمان و دردهایمان را حضورن خودمان ببریم پیش پروردگار عالمیان...که اگر خدا خواست بزند پس کله مان محکم در دسترسش باشیم...

 

خدایا کمکمان نمیکنی(انطوری که میخواهیم)نکن...خدایی کن چوبهایت رو یکی پس از دیگری(انطوری که خودت میخواهی و میدانی)لای چرخمان نگذار..بگذار به درد و مرض خودمان بمیریم...

 

خدا رو شکر..خواننده های اینجا خیلی کمتر است...چون نمیتوانیم ناراحتیه دوستانمان رو ببینیم...

فعلا...یا حق...

چه باید کرد؟؟

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــلام...

امروز داشتم رادیو گوش میدادم...یه خبر شنیدم واسم جالب بود...

خبر این بود...

مصرف قرص استامینوفن کدئین در ایران سالانه ۱۰ میلیون تن هستش که این رقم در پر مصرفترین و بزرگترین کشورهای جهان به ۱ میلیون تن هم نمیرسه...

به نظر شما این یعنی چه؟؟؟

۱- اینقد تو این ایران عزیزمون!!! درد و رنج و عذاب و مصیبت و گرفتاری و اعصاب خوردی داریم که مصرف قرصمونم اینقد بالاست...بخوایم حساب کنیم اینم واسه خودش یه فاجعه محسوب میشه که هیچ کدوم از اون بالا بالایا و از ما بهترون ککشونم نمیگزه...صبح اول صبح پا میشی میای از خونه بیرون خیابونا شلوغ...سر کار اعصابت خورد...ترافیک...سر و صدا...خبرای ناگوار..گرونیای یکی پس دیگری که تازگیا حتی ساعت شمار شده و هزاران هزار بلا و مشکل دیگه...مجبوری واسه یه زره تسکین دردت یکی دوتا کدیین بندازی بالا تا سردردت حداقل یخورده اروم بشه...واقعا چه باید کرد؟؟؟

۲- فرهنگ مصرفمون شدیدا دچار اشکال هستش...اینم میشه یه فاجعه دیگه..نه فقط تو مصرف دارو..تو مصرف هرچی که فکرشو بکنیم فرهنگمون غلط و اشتباست و هم به خودمون زیانهای جبران ناپذیر میزنیم و هم به دیگران...حالا به نظرتون تو این مورد تقصیر کیه و چه باید کرد؟؟؟

۳- ایـــــــــــران = فاجعه

 فکرشو کردین هیچ وقت؟؟ تو هرچیز بدی که تو دنیا وجود داره اولیم...

واقعا مشکل از کیه..از کجاست..چه باید بکنیم؟؟؟

۳-خدایا...

خدایااااا...

 

من چقد بدبختم اخه؟؟

 

چقدر یعنی...

 

خدا تو مطمئنی من هنوز تحمل دارم؟؟

 

من که دیگه فک میکنم ندارم...شکستم...یا شایدم میشکنم به زودی...

گریه دارم...

خدا شکرت به خاطر این شبهای خوبت...حداقل حافظ گ ر ی ه ه ای منه...رازدار گ ر ی ه ه ا م ه...گم شدن تو دل شب چقد خوبه...

 

خسته ام خدا..همچنان خسته ام...

خدایا نابودم کردی..قبول دار بشو...

از اعماق وجودم احساس بدبختی میکنم...

مگه من چی میخواستم خدا..چیزه زیادی بود واسه تو...؟؟

لج کردی خدا باهام..منم چه خری...همچنان صبر میکنم...

راستی خدا شبی این کارت دیگه چی بود؟؟چی رو ندیده بودم امروز که یهو شبی یادت اومد بهم بفهمونی؟؟ اون خانومه جلو اون ۳ تا ماشین جلویی انگاری کور بودن اون احمقای بیشعورم مث خر وایساده بودن.انگار ماشیناشون فرمون نداشت...فقط ترمز داشتن و مث گاو (بلا نسبت شما)وایساده بودن نیگا میکردن...ولی خدایا شکرت ترمز ماشینم سر جاش بود..وقتی وایسادم بدم یخ شد...دست و پاهام شل شد...فهمیدم امروز باز یه کاری کردم تو خوشت نیومده...اها..نکنه بچه سید رو امروز چشم انتظار گذاشتم؟؟ ها خدا..جون من..این حالی که بهم دادی به خاطر اون بود؟؟ غلط نکنم به خاطر همون بود..ولی خدا خودت که دیدی..از اینور تنها بودم صبحی..از اونور مسجده رو پیدا نکردم..از اونور وقتی پیداش کردم تموم شده بود فک کنم...خدا خودت میدونی من دوتا اینجور حرص خوردنایی بیشتر بند نیستم...میام پیشت اونجا کلتو میخورما..خوددانی حالا...

 

خدایا من بیخیال نمیشم..هر کار دوست داری بکن..من صبرم زیاده...

 

پ ن : هیچی...